فاعتبروا یا اولی الابصار

اشاره: جای این یادداشت در وبلاگ نامحرمانه است، اما به دلیل اشکال فنی پرشین بلاگ و حذف اینترها و فشرده شدن یادداشت‏ها در پرشین بلاگ، این مطلب در اینجا درج می‏شود. بنا داشتم این بحث را در سال 86 تمام کنم، اما می‏دانید که گاهی کارها طبق برنامه پیش نمی‏روند. پس بهتر است تا در حال و هوای تعطیلات هستیم، این یادداشت درج شود.

.

چکیده: در این یادداشت می‏خوانید که چگونه کامنت‏های این‏جانب در وبلاگ مدیر پرشین‏بلاگ (اکرنه) پس از اعلام نتایج انتخابات حذف شد و او برای این کار دلیلی ارائه نکرد و می‏خوانید که اصلاً چرا امیرعباس چنین کامنت‏هایی درج کرد. یکی از کامنت‏های این‏جانب که پس از انتخابات از وبلاگ آقای بوترابی ناپدید شده این است:

امیر عباس  ٩:۱۳ ‎ب.ظ  - پنجشنبه، ۱٦ اسفند ۱۳۸٦ 

فراموش نمی‌کنم که هر بار پیش از انتخابات از این سخنان به ظاهر امیدوارانه می‌زنید و هر بار بعد از اعلام نتایج و ضربه‌ای که از مردم می‌خورید، به جز توهین‌هایی که به مردم روا می‌دارید و ایشان را نفهم خظاب می‌کنید، اغلب بسته به نوع مزاج‌تان از این حرف‌ها می‌زنید:

·         مردم غیر قابل پیش بینی هستند!

·         1 ساعت خوابیدم همه چیز عوض شد!

·         اشتباهمان در توجه به نخبگان بود!

·         اکثریت خاموش با ما هستند!

·         برای مراحل بعد اشتباهاتمان را اصلاح می‌کنیم.

·         ...

و این معضل همیشگی جبهه دوم خرداد است.

فاعتبروا یا اولی الابصار! 

می‏دانید که نامحرمانه وبلاگ اصلی این جانب نیست [لینک]. در این مجال نمی‏خواهم در مورد این وبلاگ و نگاهم به پرشین بلاگ و آقای مهدی بوترابی و اینکه اصولاً چگونه نامحرمانه  ایجاد شد و ارتباط مجازی با مدیر پرشین بلاگ شکل گرفت چیزی بگویم (اگر عمری باشد در آینده اشاره خواهم کرد)، اما دلیل ورود به یک سلسله کامنت‏های سیاسی، یادداشتی از آقای بوترابی بود که دو نسبت ناروا به اصولگرایان وارد ساخته بود. نخست اینکه برخی کامنت‏های بی‏نام و نشان را به بازدیدکنندگان ارزشی نسبت داده بود و سپس عدم درج نام توسط ایشان(؟) را نشانه‏ی شرمندگی اصولگرایان(؟) ذکر کرده بود. بوترابی در یادداشتی آورده بود:«در یک وبلاگ حدی تا قسمتی سیاسی از نوع ]ادعای[ اصلاح طلبانه مانند اکرنه٬ اکثر مخالفان ]مدعیان[ اصلاحات اعم از تحریمی ها یا اصولگرایان٬ در بیان اظهارنظراتشان از آدرس مشخصی استفاده نمیکنند.» تهمت بعدی این بود:« نگرانی اصولگرایان عمدتا از شرمندگی ] ؟ [ ریشه میگیرد». [لینک]

دقت که کردم دیدم کامنت‏هایی که از طرف اصولگرایان درج شده نه تنها اصولگرایانه نیست، بلکه بسیار کم‏مایه و قابل خدشه است و اتفاقاً مورد خدشه‏ی آقای بوترابی هم قرار گرفت! حالا اینکه چه شخص یا اشخاصی از طرف اصولگرایان نظر می‏دهند، مورد قضاوت این جانب نیست. از آنجا که می‏دانستم دوستان ارزشی کمتر وبلاگ مدیر پرشین بلاگ (اکرنه) را می‏خوانند و در فرض خواندن هم رغبتی برای درج کامنت ندارند و در فرض رغبت هم زحمتش را به خود نمی‏دهند، شخصاً دست به کار شدم. و چند کامنت با اسم و مشخصات خود درج کردم. البته یکی دیگر از دوستان (یوسف) هم چند نظر ثبت کرد. نتیجه این شد که اولاً آقای بوترابی ابتدا به یک نیشخند بسنده کرد، سپس لبخندی زد و دیگر خاموش شد! البته از ایشان و با اسم و رسم خودشان توقع پاسخ هم نبود، چه ایشان بعید است به این زودی‏ها از دایره‏ی ادب و منطق در پاسخ‏گویی خارج شود و پاسخ منطقی برای اشکال این‏جانب هم وجود نداشت. اما از طرف دیگر یک وبلاگ نویس با انواع توهین و ناسزا (که از مشخصات عمومی مدعیان اصلاحات است!) در بخش نظرات وبلاگ اکرنه به این جانب حمله کرد. این بود تا اینکه نتایج انتخابات هم مشخص شد. با یک بررسی ساده متوجه شدم که آقای بوترابی کامنت‏های مرا حذف و یا خصوصی کرده است! از ایشان پرسیدم که علت چیست؟! و البته طبیعی بود که این بار توقع پاسخ شنیدن وجود داشته باشد! اما به جای دو خط جواب از طرف آقای بوترابی، باز هم یک وبلاگ نویس با همان سلاح توهین و ناسزا به بخش نظرات این وبلاگ حمله کرد. نمی‏دانم این شخص که خود را حمید معرفی کرده کیست و آیا این نام دوم یک وبلاگ نویس مشهور در وبلاگ دیگرش است یا خیر، به هر حال باز هم چهره‏ی واقعی مدعیان اصلاحات در جملات، توهین‏ها و دروغ‏های این شخص جلوه‏گر شد. در ادامه چند کامنت این جانب را که از وبلاگ مدیر پرشین بلاگ ناپدید شده می بینید.

امیر عباس  ٩:۱۳ ‎ب.ظ  - پنجشنبه، ۱٦ اسفند ۱۳۸٦ 

فراموش نمی‌کنم که هر بار پیش از انتخابات از این سخنان به ظاهر امیدوارانه می‌زنید و هر بار بعد از اعلام نتایج و ضربه‌ای که از مردم می‌خورید، به جز توهین‌هایی که به مردم روا می‌دارید و ایشان را نفهم خظاب می‌کنید، اغلب بسته به نوع مزاج‌تان از این حرف‌ها می‌زنید:

·         مردم غیر قابل پیش بینی هستند!

·         1 ساعت خوابیدم همه چیز عوض شد!

·         اشتباهمان در توجه به نخبگان بود!

·         اکثریت خاموش با ما هستند!

·         برای مراحل بعد اشتباهاتمان را اصلاح می‌کنیم.

·         ...

و این معضل همیشگی جبهه دوم خرداد است.

فاعتبروا یا اولی الابصار!

امیر عباس  ٩:۱٧ ‎ب.ظ  - پنجشنبه، ۱٦ اسفند ۱۳۸٦ 

یک نکته را هم فراموش نکنید آقای دکتر (چه دیر تکذیب کردید دکترا را !!!!!!)

اینکه خیلی‌ها در اعتراض به یادداشت‌هایی چون نوشته‌های شما چیزی نمی‌نویسند، برای اینکه لازم نمی‌بینند و کارهای مهم‌تر دارند و یا از فرط بی‌علاقگی به شماست.

چه می‌دانید که برای نظر دادن در یک وبلاگ انگیزه لازم است. مثل من که کمی تا قسمتی به شما علاقه دارم. تازه من هم خیلی وقت‌ها دلم برای شما و بقیه دوم خردادی‌ها می‌سوزد ولی دلیلی برای نظر دادن سراغ ندارم. به ویژه که برایم مهم نیست چند نظر در وبلاگم ثبت می‌شود!

آری این چنین است برادر!

امیر عباس  ۱٠:۳٩ ‎ب.ظ  - پنجشنبه، ۱٦ اسفند ۱۳۸٦ 

انتخاب مردم بر اساس باورهای دینی‌شان است و گوش به سخنان رهبر انقلاب دارند.

دوم خردادی‌ای که حامی‌اش گرگ بوش باشد مورد تایید مردم نیست!

امیر عباس  ۱٢:۱۸ ‎ق.ظ  - جمعه، ۱٧ اسفند ۱۳۸٦ 

دوم خردادی‌ها خیلی زودتر از این حرف‌ها خداحافظی با آرمان‌های حضرت امام(ره) و ارزش‌های انقلاب را فراموش کرده‌اند.

همچنین خداحافظی به مردم را.

صلاح دوم خردادی‌ها بازگشت به آغوش اسلام و مردم انقلابی است.

امیر عباس  ۱٢:٢٦ ‎ق.ظ  - جمعه، ۱٧ اسفند ۱۳۸٦ 

اضافه می‌کنم که از این پس بعید است اینجا سری بزنم و به این دلیل است که وقت کافی ندارم.

پس دیگر نگویید که اگر جوابی نیست فلان و بهمان، آفرین!

امیر عباس جعفری  ۱۱:۱۸ ‎ق.ظ  - جمعه، ۱٧ اسفند ۱۳۸٦ 

تکرار:

فراموش نمی‌کنم که هر بار پیش از انتخابات از این سخنان به ظاهر امیدوارانه می‌زنید و هر بار بعد از اعلام نتایج و ضربه‌ای که از مردم می‌خورید، به جز توهین‌هایی که به مردم روا می‌دارید و ایشان را نفهم خظاب می‌کنید، اغلب بسته به نوع مزاج‌تان از این حرف‌ها می‌زنید:

·         مردم غیر قابل پیش بینی هستند!

·         1 ساعت خوابیدم همه چیز عوض شد!

·         اشتباهمان در توجه به نخبگان بود!

·         اکثریت خاموش با ما هستند!

·         برای مراحل بعد اشتباهاتمان را اصلاح می‌کنیم.

·         ...

و این معضل همیشگی جبهه دوم خرداد است.

فاعتبروا یا اولی الابصار!

چندان نیازی به نتیجه‏گیری نیست، از طرفی پرداختن به دو کاراکتری که بی‏ادبی و بی‏منطقی را چون بزرگانشان از حد گذرانده‏اند ضرورتی ندارد. به ویژه اینکه در فهم و سوادشان همین بس که فرق توجیه با توجیح (!) را نمی‏دانند. نه اینکه سهوالقلم کرده باشند، بلکه در یک یادداشت به کرات این غلط و غلط‏های زیاد دیگری مرتکب شده بودند؛ اما فی‏الجمله می‏توان گفت که مدعیان اصلاحات از مخالف ساختگی که تاختن بر او آسان باشد استقبال می‏کنند. مثل امریکا که برای مبارزه با اسلام ابتدا اسلام ساختگی را معرفی می‏کند و سپس به آن می‏تازد. اگر امریکا تا کنون موفق شده و توفیق و اعتبار کسب کرده، مقلدان امریکا هم به نتیجه خواهند رسید. فاعتبروا یا اولی الابصار!